شکوفه گیلاسم امیر مهدی جانشکوفه گیلاسم امیر مهدی جان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره
یاس سفیدم محمد طاها یاس سفیدم محمد طاها ، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

❤ امیر مهدی اقاقیای سفید و محمد طاها یاس سفید من❤

شیرین کاریها و شیطنت های گل پسر

سلام ساکورا!(شکوفه گیلاس در زبان ژاپنی) چیزی که من عاشقشممممممممممم و امیر من واقعا ساکوراست. امروز امیر گلم تونست روی دوچرخه اش کامل رکاب بزنه!واییییییی مردم از خوشحالی! جمله بندیهاش کامل شده وقتی وارد خونه میشیم میگه سلام! دیشب میخواست شیر بخوره هر وقت شیر میخوره موی منو میگیره!به من گفت مامان بالش شیر لالا!بالش اوردم دراز کشیدم تا کنارم بخوابه شیرشو بخوره به من گفت مامان اون طرف!!(یعنی برو اونور میخوام اینجا بخوابم!)مرده بودم از خنده! چند روز پیش از بیمارستان برمیگشتم میخواستم برم خونه مامانم (عزیزجون امیر مهدی)برا همین اژانس گرفتم یکی دیگه از همکارا هم مسیرش با من یکی بود اما ماشین جدا میخواست چون جایی کار داشت دو تا ماشین ه...
29 آبان 1391

دندان

سلام چراغ خونه!همه مامانها وقتی نی نی شون اولین دندونو در میاره برای بچه شون جشن میگیرن اما من الان که گل پسر اخرین دندونو در اورد باید براش جشن بگیرم اخه از بس سخت دندون بود هر دندون 4 یا 5 ماه طول میکشید در بیاد و باسختی و بیمارهمراه بود الان خدا رو شکر که دندونها تموم شدند . ...
29 آبان 1391

اولین محرم

اولین عکس عاشورایی پسر نازنین من.روز تولد امیر مهدی ناز من مصادف بود با تولد حضرت علی اصغر .انشاالله که همیشه  در پناه خدا و امام حسین باشی نازنینم . ...
26 آبان 1391

محرم

          پرسیدم از حلال ماه که چرا قامتت خم است اهی کشید و گفت که ماه محرم است گفتم که چیست محرم؟با ناله گفت: ماه عزای اشرف اولاد ادم است ...
26 آبان 1391

تقدیم به زهره جان

من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم."ف.فرخزاد" این شعر مورد علاقه من است لطافت این شعر را خیلی دوست دارم و این شعر رو تقدیم میکنم به دوست عزیزم زهره جان.
23 آبان 1391

غم و صبر

امیر مهدی نازنینم من امروز مطلع شدم پدر بزرگوار دوست گلم دیشب بعد از اینکه از مهمانی ولیمه به خانه برمیگردند بعد از اینکه از خانواده شان تقاضای چایی میکنند میخوابند و بعد ناگهان با حال بد از خواب بیدار شده و استفراغ خونی میکنند زهره عزیزم وقتی متوجه ارست قلبی تنفسی پدر عزیزش میشود پدر را cprمیکند و تا رسیدن اورژانس 115 متاسفانه پدرایشان فوت میکنند.روحشان شاد و یادشان گرامی باد....مساله فوت پدر برایم خیلی خیلی دردناک است چرا که این تجربه تلخ را در 9 سالگی داشته ام  جز افسوس چه میتوانم بگویم انشاالله خدا به زهره جان و خانواده اش صبر دهد تا این غم بزرگ و سنگین را پشت سر بگذارند....زهره جان متاسفم عزیزم .....من کاملا درک میکنم که این روزها...
23 آبان 1391

بادبادک

    سلام پشمک وانیلی مامان!امروز یک باد بادکو باد کردی خیلی کوچولو!بابایی هم گره اش زد برات .کاش میشد همیشه نگهش دارم عزیزم .مامانی امشب شبکاره و دوباره پیش گل پسر نیستم. خدا روشکر حال مامان محمد غدیر خوب شده .دیشب رفتیم خونه شون بابایی برا تو و محمد غدیر ماشین خرید برای ثنا داداش غدیر هم یک عروسک کوچولو خرید که خیلی خوشحال شد.خدا رو شکر غدیر  پسر ارومیه و مامانشو اذیت نمیکنه .فردا شب عروسی شیما دوسمه اسم شوهرش هم مسعوده خدا کنه خوشبخت باشن.امیر مهدی جانم امروز رفتی حمام ولی نمیشد خیلی اب بازی کنی چون سرما خوردی و هوا هم سرده انشاالله اب بازی باشه برای بهار و تابستون مامانی گلم.دوستت دارم یک دنیا عزیزم. ...
20 آبان 1391

بیماری

سلام کیک بستنی مامان!(مطمینا وقتی حودت وبلاگتو بخونی میگی عجب مامان شکمویی که همیشه سلامهای خوشمزه میکنه!) من و تو دو روز سختو گذروندیم دو شب پیش یک دفعه با صدای وحشت زده بیدار شدی و نشستی و شروع کردی  به استفراغ کردن الهی بمیرم عزیزم.چقدر نگرانت شدم همون روز من صبح کار بودم به خاله های مهد سپردم حواسشون بهت باشه تا معده ات سنگین نشه گرچه تو هیچ وقت زیاد غذا نمیخوری.خلاصه هومن صبح من متوجه شدم که من هم انفلوانزا گرفتم بدن درد شدید همراه با گاسترو انتریت خیلی وحشتناک بود بابایی هم داشت میرفت تهران و روز لبعد من شبکار بودم تو هم مرتب شکمت کار میکرد گوش هم نمیکردی به حرفم تا پلو ماست بخوری.خلاصه عرق نعنا اترج ابلیمو هر چی داشتم و فکر...
18 آبان 1391

کلاه نو

  سلام بستنی خامه ای مامان!!کلاه نوت مبارک.مامانی عاشق انگری برده و تمام لباسهای گلاب مامان شده انگری بردز!دیروز مامانی یک کلاه و شال گردن برات خرید که عاشقش شدی حسنش اینکه خودت راحت میتونی بپوشی و راحت در بیاری.دیشب هم خودت پوشیدی و مامان چند تا عکس از صورت ماهت گرفت البته مثل همیشه وقت عکس گرفتن شروع کردی به شیطنت و ...                     ...
11 آبان 1391

عید غدیر مبارک

                                                                                                 من کنت مولاه فهاذا علی مولاه ...
11 آبان 1391